راهنمای جامع نظریه امواج الیوت؛ از تاریخچه گرفته تا نظریه و کاربردهای عملی
کشف تاریخچه، نظریه و کاربردهای عملی نظریه امواج الیوت؛ ابزار تحلیل تکنیکال قدرتمند برای تریدرها و سرمایهگذاران
در طول تاریخ معاملات، نظریههای مختلفی مطرح شدند و بسیاری از آنها هم در طول زمان منسوخ شده و از بین رفتند. اما یکی از این نظریهها در برابر آزمایش زمان، ایستادگی کرد: نظریه امواج الیوت.
نظریه امواج الیوت توسط شخصی به نام رالف نلسون الیوت در دهه ۱۹۳۰ توسعه یافت و از آن زمان تا به امروز، بسیاری از تریدرها و تحلیلگران از این نظریه برای پیشبینی روندهای بازار و انجام معاملات سودآور استفاده میکنند. اگر برای مدتی در دنیای ارزهای دیجیتال فعالیت کرده باشید، ممکن است متوجه شده باشید که بازار کریپتوکارنسی تمایل دارد در چرخههایی تکرارشونده حرکت کند. این چرخهها اغلب از ۳ یا ۵ موج هجومی تشکیل شدهاند که به دنبال آنها، ۳ موج اصلاحی ایجاد میشود. این همان رفتاری است که نه همیشه، اما اکثر اوقات تکرار میشود.
روندها در نمودارهای ارزهای دیجیتال
ابتدا بیایید چند کلمه در مورد روندها و ترندها صحبت کنیم. اصطلاح روند یا ترند به معنای جهت کلی طولانیمدت است و به کل نمودار مربوط میشود، نه فقط بخشی از آن. درک این نکته بسیار مهم است تا در هنگام معامله ارزهای دیجیتال اشتباه نکنید. برای مثال، اگر به نمودار زیر نگاه کنید، بهوضوح خواهید دید که این روندی نزولی را نشان میدهد:
اما قبل از مطرح کردن هرگونه فرضیاتی، صبر کنید تا کل نمودار را ببینید، چرا که تصویر بالا فقط نشاندهنده بخشی از کل است.
حتی اگر این نمودار تصویر کاملی هم به شما نشان ندهد، باز هم نموداری بزرگتر بهتر نشان خواهد داد که این امواج شبیه به نوعی فراکتال تکرار میشوند. نظریه الیوت دقیقاً درباره همین فراکتالها صحبت میکند.
مفاهیم بنیادی نظریه امواج الیوت
نظریه امواج الیوت بر این پایه استوار است که قیمتها به طور معمول به صورت خطی و مستقیم حرکت نمیکنند، بلکه تغییرات آنها، مانند حرکت امواج دریاست؛ جزرومد امواج دریا میتواند مثال خوبی برای این موضوع محسوب میشود.
در هر بازار مالی (از جمله بازار ارزهای دیجیتال)، هر عمل، عکسالعملی برابر و مخالف را در پی دارد. هنگامی که قیمت به سمت بالا حرکت میکند، حرکت نزولی مخالفی هم باید در پی آن ایجاد شود. حرکت قیمت در هر بازار مالی معمولاً به دو بخش روندها و اصلاحات تقسیم میشود. حرکت قیمت صعودی یا نزولی جهت روند را نشان میدهد، درحالیکه اصلاحات همیشه در خلاف جهت روند، حرکت میکنند. این الگوهای تکرارشونده از آغاز زمان در تمام بازارهای مالی وجود داشتهاند.
فردی به نام رالف نلسون الیوت، این الگوهای تکرارشونده را کشف کرد و متوجه شد امواجی که همیشه با روند اصلی مطابقت دارند را میتوان بهصورت ۵ موج دستهبندی کرد. حتی در مقیاس کوچکتر هم هر یک از این امواج را میتوان در داخل الگوهای امواج الیوت بزرگتر پیدا کرد؛ آنها همچنان تکرار میشوند. این امواج درون امواج در نظریه امواج الیوت با درجههای مختلفی نامگذاری شدهاند که در ادامه بیشتر در مورد آنها صحبت خواهیم کرد، اما قبل از آن، کمی درباره تاریخچه امواج الیوت صحبت کنیم.
تاریخچه نظریه امواج الیوت
رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott)، خالق نظریه امواج الیوت، پس از بازنشستگی اجباری به دلیل بیماری، شروع به مطالعه نمودارهای بازار سهام کرد.
او نمودارهای ۷۵ سال گذشته از شاخصهای مختلف بازارهای مالی را مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که الگوهای تکرارشوندهای در سطوح زمانی مختلف وجود دارند. این الگوها که فراکتال نامیده میشوند، در سطوح زمانی مختلف شبیه به یکدیگر هستند. الیوت با استفاده از این الگوها نظریه امواج الیوت را توسعه داد و در سال ۱۹۳۵ با استفاده از این نظریه، پیشبینی دقیقی از کف بازار سهام انجام داد و نظریه او به سرعت محبوبیت پیدا کرد.
الیوت کتابها، مقالات و نامههای زیادی منتشر کرد و در آنها نحوه استفاده از نظریه امواج خود را برای کسب سود از بازار سهام شرح داد. تقریباً در ۹۰ سال گذشته، نظریه امواج الیوت به ابزاری اساسی برای تریدرها، سرمایهگذاران و مدیران صندوقهای سرمایهگذاری تبدیل شده است. برای آن دسته از افرادی که میخواهند نظریه امواج الیوت را به طور عمیق مطالعه کنند، کتاب R.N. Elliot’s Masterworks که در سال ۱۹۹۴ منتشر شده را پیشنهاد میکنیم.
البته الیوت همیشه تأکید میکرد که الگوهایش با اطمینان پیشبینی نمیکنند و تنها احتمالات قیمتی آینده را نشان میدهند. امروز هم بسیاری از تریدرها در مورد ساختار امواج الیوت در بازاری خاص و زمانی خاص، برداشتهای متفاوتی دارند. درواقع، با اینکه نظریه کلی امواج الیوت خیلی ساده به نظر میرسد، قواعد عملی و کاربردی آن، بسیار پیچیده و شناسایی موجهای مختلفش در الگوها، برای بسیاری از تریدرها مشکل است.
نظریه موج الیوت چیست؟
نظریه امواج الیوت، در سادهترین حالت، ابزار تحلیل فنی برای شناسایی الگوهای مکرر و فراکتالی از امواج در قیمت داراییها است. این امواج میتوانند در مقیاسهای مختلف زمانی و قیمتی دیده شوند و باور بر این است که تحتتأثیر روانشناسی جمعی در بازار قرار میگیرند. بر اساس نظریه الیوت، خوشبینی، موجهای بالارونده را تحریک و بدبینی، موجهای نزولی را ایجاد میکند.
انواع امواج در نظریه الیوت
امواج در نظریه الیوت به دو نوع تقسیم میشوند: امواج شتابدار یا ایمپالسی و امواج اصلاحی.
امواج شتابدار یا ایمپالسی
امواج شتابدار یا ایمپالسی از پنج موج تشکیل شدهاند و در جهت روند حرکت میکنند. پنج زیرموج هر موج شتابدار یا ایمپالسی، حرکتی کلی در جهت روند ایجاد میکنند و این الگو، معمولترین و آسانترین الگو برای شناسایی است.
- موج اول: اولین موج از الگو، مرحله اولیه روندی جدید است که معمولاً با حرکت تند قیمت همراه با ورود خریداران به بازار مشخص میشود و اغلب با حجم معاملات بالا همراه است.
- موج دوم: پس از موج اول، قیمت معمولاً بخشی از سود موج اول را بازیابی میکند. دومین موج، موجی اصلاحی در خلاف جهت روند است و معمولاً کمتر از موج اول بوده و نشان میدهد که حجم معاملات تمایل به کاهش دارد.
- موج سوم: موج سوم معمولاً طولانیترین و قویترین موج است و با حرکت قوی در جهت روند مشخص میشود. این موج اغلب شاهد بیشترین حجم معاملات است و معمولاً بیشترین سود را برای تریدرها به همراه دارد.
- موج چهارم: پس از حرکتی قوی در موج سوم، قیمت معمولاً بخشی از سود در موجی اصلاحی را بازیابی میکند. این چهارمین موج است که موجی اصلاحی در خلاف جهت روند بوده و تمایل به حجم معاملات پایین دارد.
- موج پنجم: موج آخر که آخرین مرحله از روند است، اغلب با انفجار خرید یا فروش نهایی مشخص میشود و میتواند منجر به اوج یا کف انفجاری شود. حجم معاملات در موج پنجم معمولاً کمتر از موج سوم است.
از این پنج زیرموج، سه زیرموج شتابدار و دو زیرموج اصلاحی هستند و این ترکیب دقیقاً همان اتفاقی است که باعث بروز خاصیت فراکتالی نظریه امواج الیوت میشود، هر زیرموج خودش هم از ۵ زیرموج دیگر تشکیل شده که دقیقاً همین الگو، روی آنها هم پیاده میشود و داستان به همین ترتیب در مقیاسهای زمانی کوچکتر ادامه پیدا میکند.
امواج شتابدار در نظریه امواج الیوت با سه قانون تعریف میشوند:
- قانون اول: موج دوم هرگز نمیتواند به طور کامل از موج اول رد شود.
- قانون دوم: موج سوم هرگز نمیتواند از موجهای ۱، ۳ و ۵ کوتاهتر باشد.
- قانون سوم: موج چهارم هرگز نمیتواند از موج سوم فراتر رود.
هنگام استفاده از نظریه امواج الیوت، این قوانین غیر قابل شکست هستند. اگر حتی یکی از این قوانین نقض شود، ساختار دیگر موجی شتابدار محسوب نمیشود. بدون رعایت کامل این قوانین، ساختار نامعتبر خواهد بود و دیگر نمیتوان از نظریه امواج الیوت استفاده کرد.
امواج اصلاحی
در مقابل، امواج اصلاحی از سه موج تشکیل شده و در خلاف جهت روند حرکت میکنند. این امواج از سه موج فرعی تشکیل شدهاند که حرکت کلی آنها، خلاف جهت روند است. سه الگوی موج اصلاحی در برابر روند یکی دیگر از مفاهیم اساسی نظریه امواج الیوت است. پس از تکمیل الگوی پنج موجی در جهت روند، قیمت معمولاً در یک الگوی اصلاحی در برابر روند کاهش مییابد. این الگوی اصلاحی از سه موج تشکیل شده است که به ترتیب A ، B و C نامگذاری شدهاند. از طرف دیگر، موج اصلاحی در جهت مخالف روند اصلی حرکت میکند.
- موج A: اولین موج الگوی اصلاحی است و در خلاف جهت روند حرکت میکند. این موج معمولاً با حرکت سریع قیمت مشخص میشود، چرا که در آن، تریدرهایی که حرکت اولیه را از دست دادهاند سعی میکنند تا وارد شوند. حجم در موج A معمولاً بیشتر از موجهای B و C است.
- موج B: پس از حرکت سریع در موج A، قیمت معمولاً بخشی از سود را در موجی اصلاحی بازیابی میکند. موج B، معمولاً انحرافی کمعمق بوده و حجم در موج B، کمتر از موج A است.
- موج C: موج آخر الگوی اصلاحی، موج C است که در خلاف جهت روند حرکت میکند و معمولاً قویترین موج از سه موج است. در این موج اصلاحی، اغلب شاهد حرکتی قوی در قیمت هستیم، چرا که در آن، تریدرهایی که حرکت اولیه را از دست دادهاند، سعی میکنند بازار را ترک کنند. حجم در موج C، معمولاً بیشتر از موج B است.
امواج اصلاحی در نظریه امواج الیوت هم با سه قانون تعریف میشوند:
- قانون اول: موج B در نقطه شروع موج A یا پایینتر از آن پایان مییابد.
- قانون دوم: موج C معمولاً زیر موج A پایان مییابد.
- قانون سوم: در بازار رمزارز، موجهای اصلاحی معمولاً بیش از ۶۰ درصد بالاترین قیمت (ATH) را از آن خود میکنند و برخی استدلال میکنند که اگر این امواج با خبرهای بدر ترکیب شوند، احتمال ایجاد موج بازگشتی بسیار بالا خواهد بود.
***
پس پنج موج در جهت روند اصلی حرکت میکنند، به دنبال سه موج در اصلاح (در مجموع حرکتی ۵ به ۳). این حرکت ۵ به ۳، سپس دو زیرمجموعه از حرکت موج بالاتر بعدی میشود. پس از تکمیل الگوی سه موج اصلاحی، قیمت ممکن است روند اصلی خود را در جهت اصلی ادامه داده یا جهت خود را تغییر و روند جدیدی را آغاز کند.
در امواج شتابدار، هر موج فرعی هرگز به موج فرعی قبلی نمیرسد و موج فرعی سوم هم نباید کوتاهترین موج باشد. این امواج در اقلیدس یا همان فراکتالی قرار دارند تا الگوهای بزرگتری ایجاد کنند. این جمله در عمل، به این معنی است که هر تریدری که از امواج الیوت بهره میبرد، میتواند در دورهای زمانی (برای مثال کوتاهمدت) چشماندازی صعودی، اما در دوره زمانی دیگر (برای مثال بلندمدت) دیدگاهی نزولی داشته باشد.
بهعبارتدیگر، همانطور که بالاتر هم اشاره کردیم، ممکن است نمودار در کوتاهمدت موجی شتابدار را نشان دهد، اما در بلندمدت این موج شتابدار تنها بخشی از موج اصلاحی بزرگتری باشد. در تصویر زیر، میتوانید مثالی بصری از بازاری صعودی را مشاهده کنید. شاید درک نظریه امواج الیوت برای شما کمی گیجکننده به نظر برسد، اما باید این را هم اضافه کنیم که الیوت ۲۱ الگوی خاص امواج اصلاحی را شناسایی کرده است!
خب، تا اینجا به اندازه کافی در مورد قوانین صحبت کردیم؛ فقط به یاد داشته باشید که اگر نتایج مبهمی از نمودار خود دریافت میکنید، به احتمال زیاد برخی از قوانین ذکر شده در بالا را اشتباه محاسبه کرده یا نادیده گرفتهاید؛ نگران نباشید؛ این اشتباهات در چند بار اول تلاشتان برای استفاده از امواج الیوت، طبیعی است.
بهترین ورودی ها و خروجیها کداماند؟
بهترین نقطه ورود ایدئال در آغاز موج اول خواهد بود، اما اینها میتوانند سخت تشخیص داده شوند زیرا پس از یک دوره تثبیت (اینها گاهی اوقات میتوانند روزها یا هفتهها طول بکشند) یا پس از یک افت ناگهانی رخ میدهند. بیشتر تریدرهایی که این الگو را معامله میکنند در پایین موج دوم یا چهارم وارد میشوند. اینها بسیار قابل تشخیص تر هستند. هر کاری که شما انجام دهید، هرگز در نزدیکی بالای موج سوم یا پنجم خرید نکنید.
بهترین خروجیها در انتهای موج اصلاحی سوم خواهند بود، اما اینها نیز میتوانند سخت زمانبندی شوند، زیرا این موجهای نهایی میتوانند تا ۱۰۰ درصد از الگوی اولیه پنج موج الیوت را بازیابی کنند. برای موقعیت خروجی ایمنتر، به دنبال تثبیتی باشید که خارج از خط روند موج اصلاحی نهایی شکسته شود.
نظریه امواج الیوت چه کاربردی دارد؟
خب دیگر وقت آن است که از معرفی اصطلاحات فنی دست برداریم و کمی درمورد کاربرد نظریه امواج الیوت صحبت کنیم:
نظریه امواج الیوت را تقریباً میتوان در هر بازاری، از سهام گرفته تا کالاها و رمزارزها استفاده کرد. علاوه بر این، میتوان آن را برای هر بازه زمانی به کار برد؛ چه تریدری روزانه باشید، چه سرمایهگذاری با استراتژیهای بلندمدت. یکی دیگر از دلایل محبوبیت نظریه امواج الیوت، این است که این نظریه بهخوبی با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال همخوان است. برای مثال، میتوان با ترکیب خطوط ترند و میانگینهای متحرک با نظریه امواج الیوت، تصویری دقیقتر از روندهای بازار به دست آورد و تصمیماتی آگاهانهتر گرفت.
کاربرد فیبوناچی در امواج الیوت
یکی از استراتژیهای محبوب برای ترکیب با نظریه امواج الیوت، استراتژی بازگشت فیبوناچی یا فیبوناچی ریتریسمنت است که شناسایی انتهای موجی شتابدار و پیشبینی سطح بازگشت در موجی اصلاحی را با استفاده از نسبتهای فیبوناچی شامل میشود. نسبتهای فیبوناچی یکی از اجزای کلیدی نظریه امواج الیوت است و برای شناسایی نقاط عطف بالقوه استفاده میشود. طبق این نظریه، حرکت بازارها پیرو الگوی موجی است و هر موج از موجهای کوچکتری تشکیل شده که با نسبتهای فیبوناچی به یکدیگر مرتبط هستند.
در نظریه امواج الیوت، رایجترین نسبتهای فیبوناچی اعداد ۰٫۶۱۸، ۰٫۳۸۲، ۱٫۶۱۸ و ۲٫۶۱۸ هستند. از این نسبتها برای شناسایی نقاط عطف بالقوه در بازار و تعیین قیمت هدفِ امواج استفاده میشود.
در تصویر زیر چند نمونه نحوه استفاده از نسبتهای فیبوناچی در نظریه الیوت را مشاهده میکنید.
سطوح ریتریسمنت یا بازگشتی
زمانی که موجی در الگو اصلاحی در برابر روند برگشت انجام میدهد، تریدرها اغلب از سطوح بازگشتی فیبوناچی برای شناسایی سطوح حمایت یا مقاومت بالقوه استفاده میکنند. این سطوح از نسبتهای فیبوناچی مشتق شدهاند و سطوح ریتریسمنت رایج هم عبارتاند از ۳۸٫۲ درصد، ۵۰ درصد و ۶۱٫۸ درصد. به زبان سادهتر، ریتریسمنتهای فیبوناچی در امواج اليوت میتوانند بهعنوان اصلاحات بازار تعریف شوند که انتظار میرود در مناطق حمایتی و مقاومتی که توسط سطوح فیبوناچی کلیدی بازار مشخص شدهاند، به پایان برسند. پس از آن، پیشبینی میشود که بازار دوباره به روند اولیه خود برگردد.
اهداف قیمتی
تریدرها میتوانند از نسبتهای فیبوناچی برای تعیین اهداف قیمتی امواج استفاده کنند. برای مثال، اگر موجی در جهت روند حرکت کند، تریدرها میتوانند طول موج اول را پیشبینی کرده و با ضرب آن در نسبتهای فیبوناچی، اهداف قیمتی موج سوم و موج پنجم را به دست آورند.
گسترهها
گستره فیبوناچی به حرکت بازار با روند اصلی به منطقهای حمایتی و مقاومتی در سطح فیبوناچی کلیدی اشاره دارد که در آن سودِ هدف اندازهگیری میشود. این گستره معمولاً توسط تریدرها برای تعیین سود هدفشان استفاده میشود. در برخی موارد، امواج میتوانند فراتر از نسبتهای فیبوناچی گسترش یابند. در چنین شرایطی، تریدرها میتوانند از گسترهها برای تعیین اهداف قیمتی بالقوه استفاده کنند. گسترههای رایج عبارتاند از ۱٫۶۱۸ و ۲٫۶۱۸.
بهطورکلی، نسبتهای فیبوناچی میتوانند برای شناسایی نقاط عطف بالقوه در بازار، تعیین اهداف قیمتی و مدیریت ریسک به کار گرفته شوند.
شمارش امواج
استراتژی دیگر برای استفاده از نظریه الیوت، شمارش امواج است، که شناسایی الگوی موج در بازار و استفاده از آن برای پیشبینی حرکت قیمتی آینده را شامل میشود. البته، مانند هر نظریه دیگری، نظریه امواج الیوت هم منتقدانی دارد، برخی معتقدند که این نظریه بیش از حد ذهنی بوده و بیش از حد به تفسیر متکی است.
برخی دیگر هم استدلال میکنند که امواج میتوانند خودآموخته باشند؛ تریدرها ممکن است شروع به معامله بر اساس امواج کنند و همین امر هم باعث شود تا امواج حتی بیشتر برجسته به نظر برسند. البته این موضوع میتواند در مورد هر نوع تحلیل تکنیکالی صادق باشد، چرا که بسیاری از تریدرها، روشها و الگوهای مشابهی را دنبال میکنند. بااینحال، نظریه موج الیوت همچنان ابزار ارزشمندی برای تریدرها و تحلیلگران است. تریدرها با درک الگوی امواج، میتوانند فرصتهای خرید و فروش بالقوه را شناسایی کرده و تصمیمات آگاهانهتری بگیرند.
مزایا و معایب استفاده از نظریه امواج الیوت
انجام معامله با نظریه امواج الیوت میتواند چارچوبی برای پیشبینی حرکات آینده بازار در اختیار تریدرها قرار دهد. علاوه بر این، نظریه الیوت هر بازار مالی، از جمله سهام، اوراق بهادار، رمزارزها و کالاها را منعطفتر جلوه داده و تریدرها میتوانند برای مدیریت ریسک و تضمین سود، از آن برای شناسایی سطوح پشتیبانی و مقاومت بالقوه استفاده کنند. نظریه الیوت با پیشبینی نقاط ورود و خروج بالقوه معاملات بر اساس الگوهای امواج، به تریدرها در زمانبندی معاملاتشان هم کمک کند.
در مقابل، انتقادی که برخی به نظریه الیوت وارد میکنند، این است که این نظریه تا حدودی ذهنی است و الگوها را میتوانند به صورت ذهنی تفسیر کرد. علاوه بر این، درک نظریه امواج الیوت ممکن است برای تریدرهای تازهکار پیچیده و دشوار باشد. این نظریه نیازمند درک عمیق از الگوهای امواج و نسبتهای فیبوناچی است و نه تنها این نظریه، بلکه هر ابزار تحلیل فنی دیگری هم ممکن است سیگنالهای نادرست تولید کند؛ پس لازم است تا تریدرها از این موضوع اطمینان حاصل کنند که تحلیلهایشان توسط شاخصهای فنی دیگر یا تحلیلهای بنیادی پشتیبانی میشود.
نظریه امواج الیوت در معاملات ارزهای دیجیتال
تئوری امواج الیوت، ابزار تحلیلی است که به تریدرهای فعال در بازار رمزارزها دیجیتال کمک می کند تا روند قیمتی را پیش بینی کنند. این تئوری بر این اساس است که قیمت ارزهای دیجیتال در یکسری امواج صعودی و نزولی حرکت میکند. اگر امواج الیوت را در نمودار ارزهای دیجیتال شناسایی کنید، میتوانید از آنها برای پیشبینی روند قیمتی و اتخاذ تصمیمات معاملاتی بهتر بهره ببرید. برای مثال، در نمودار ارز Ark، میتوان امواج را به خوبی مشاهده کرد:
توجه داشته باشید، هر بار که قیمت ارزی کاهش پیدا میکند، نباید به پایینتر حد دفعه قبل برسد. در حال حاضر ارز دیجیتال Ark در حال افول است، اما شانس زیادی دارد که در آینده نزدیک دوباره به ارتفاعات جدید قیمتی برسد. در این مثال خاص میتوان فرض کرد که Ark بهزودی دوباره رشد خواهد کرد و ممکن است اکنون زمان بسیار خوبی برای سرمایهگذاری باشد.
گفتار پایانی
شکی نیست که نظریه موج الیوت در تجزیهوتحلیل روندهای بازار میانمدت تا بلندمدت بسیار مؤثر است. ممکن است برای معاملهگران کوتاهمدت یا روزانه که به دنبال سود سریع هستند، مناسب نباشد. علاوه بر این، بیایید صادق باشیم، تلاش برای پیشبینی آینده بازار بر اساس الگوهای بازار، کمی هم سرگرمکننده و هیجانانگیز است. در نتیجه، چه شما تریدری تازهکار، چه سرمایهگذاری باتجربه باشید، نظریه امواج الیوت ابزاری ارزشمند و انعطافپذیر برای کاوش محسوب میشود که امتحان خود را با گذشت زمان پس داده است.